مراسم تعزيه
اين مراسم كه در صفحه مذهبي به طور كامل معرفي شده
است، همه ساله در ده روز اول ماه محرم در تكيه فرمهين بر پا ميشود. اين مراسم
در فرمهين قدمت زيادي دارد واصليترين مراسم ماه محرم و بزرگترين همايش ساليانه
مردم ميباشد. البته تعزيه در ديگر اوقات سال هم ممكن است توسط اهالي برگزار
شود. مثلا در اربعين حسيني و يا بيست و يكم ماه رمضان براي شهادت حضرت علي (ع).
در اين مراسم هر سال جمعيت زيادي (البته در گذشته تمام اهالي) شركت ميكنند. در
حال حاضر بسياري از فرمهينيهاي اصيل كه از فرمهين مهاجرت كرده اند لا اقل در
سه روز پاياني دهه اول محرم خود را به فرمهين ميرسانند تا در مراسم شركت كنند،
چه براي تماشا، چه براي كمك به اجراي مراسم و چه براي خواندن تعزيه.
تعزيه در فرمهين متوليان خاص خود را داشته و دارد. يعني از قبل پيداست كه چه
كسي چه مسؤوليتي دارد. نسخههاي اصلي (يا همان شاه نسخه) به افراد معيني تعلق
دارد و تنها نسخههاي به اصطلاح سبك به افراد كم سابقه و متفاوت در هرسال داده
ميشود. تعزيه در فرمهين و ديگر نقاط كشور كه به صورت دهه برگزار ميشود ترتيب
معيني دارد. در سه روز ابتدايي، تعزيههاي امام حسن و امام موسي كاظم و امام
رضا عليهم السلام خوانده ميشود. در روز چهارم و پنجم تعزيه حضرت مسلم (ع) و
تعزيه طفلان مسلم (ع) خوانده ميشود.در روز ششم تعزيه حر خوانده ميشود و در
روز هفتم تعزيه حضرت قاسم (ع) خوانده ميشد كه در سالهاي اخير اين تعزيه به
دلايلي كه خواهيم گفت ديگر خوانده نميشود و به جاي آن تعزيه ديگري مثلا شاه
چراغ خوانده ميشود. در روز هشتم تعزيه زيبا و سوزناك علي اكبر (ع) خوانده
ميشود. در روز تاسوعا تعزيه علمدار رشيد دشت كربلا حضرت ابوالفضل (ع) و در روز
عاشورا تعزيه سيد الشهدا امام حسين عليه السلام خوانده ميشود. لازم به ذكر است
كه در هر شب اين دهه نيز تعزيه خوانده ميشود و تعزيههاي شب نيز ترتيب خاصي
دارد. كه از آن جمله تعزيه حضرت فاطمه زهرا (ع) ، آبس، عقيل، حجة الوداع و درشب
آخر شام غريبان را ميتوان نام برد.
در مورد برگزار نشدن تعزيه حضرت قاسم (ع) بايد گفت درسالهاي اخير به دليل عدم
تطابق وقايع اين تعزيه با واقعيتهاي كربلا از اين كار خودداري ميشود. در
تعزيه حضرت قاسم (ع) كه در بعضي مناطق هنوز هم بر قرار است، حضرت قاسم(ع) در
كربلا عروسي ميكند و عروسي به دست اشقيا تبديل به عزا ميشود و قاسم (ع) شهيد
ميشود. در بين اين تعزيه عدهاي حتي شيريني پخش ميكنند. البته در مناطقي از
كشور كه تعزيه هم باب نيست مراسم عروسي حضرت قاسم جشن گرفته ميشود. بايد گفت
كه با اتفاق نظر اكثر علما و مورخين چنين قضيهاي حقيقت ندارد و تنها در يك
مورد به آن اشاره شده است كه به احتمال قوي جعل است و بهتر است كه به آن
اعتنايي نشود. البته از اين نوع اشتباهات در تعزيههاي ديگر هم به صورت خفيف
مشاهده ميشود. اينجاست كه انسان آرزو ميكند كاش امروز هم افراد با ذوقي بودند
كه نسخه سرايي تعزيه را به شكل صحيح ادامه ميدادند.
بالا ^
مراسم اول تابستان
يكي از مراسم كم نظير ايراني كه در اين مبحث به آن ميپردازيم اول تابستان است
و تقريباً ميتوان گفت : فرمهين و دهات سابق ذلف آباد تنها ميراثبانان جشن
تيرگاننند. جشن تيرگان از زمان هاي ايران باستان در روز سيزدهم تير برگزار مي
شد ولي سالهاست كه در ذلف آباد با گذشت زمان هاي طولاني و با تركيبي از آداب و
رسوم محلي و مراسم مذهبي مانند تعزيه خواني شكل مخصوص به خود را گرفته است و
همچنان تا به امروز به اجرا درمي آيد. حتي تاريخ آن به چند دليل تغيير كرده و
به روز اول فصل تابستان (1 تير) انتقال يافته. زيرا اين روز آغاز فصل تابستان
يعني فصلي پركار براي كشاورزان و بلندترين روز سال و همچنين شروع برداشت گندم
كه مهم ترين محصول
كشاورزان اين منطقه است مي باشد. اين جشن را جشن گندم هم مينامند.
دليلي كه براي ماندگار شدن اين مراسم در فرمهين و اطراف آن بيان ميشود قابل
توجه است: مردم شهر دلف آباد(ذلف آباد كنوني و محل امامزاده احمد بن علي (ع)) كه
از شهر خود رانده شدند ، در اطراف شهر خود روستاهاي جديدي من جمله فرمهين را
بنا كردند. پس از اسكان اين گروهها در روستاهاي خود با يكديگر قراري منعقد
كردند كه همه ساله براي گرامي داشتن ياد شهر ويران شده خود بر مزار رفتگان كه
در دلف آباد دفن بودند حاضر شوند. به اين ترتيب مردم اطراف ذلف آباد هر سال اول
تابستان به اين محل مقدس ميروند و بر ادامه راه رفتگان خود اسرار ميورزند.
براي حصول آشنايي با دلف آباد و تاريخ آن به صفحه آشنايي
با فرمهين رجوع كنيد.
تاريخچه ديگري كه براي مراسم اول تابستان نقل ميكنند اين است كه در اول
تابستان خسرو پرويز از فراهان ميگذشت. براي رفع خستگي در كنار جويي فرود آمد.
تا آبي خورده و دست و رويي بشويد. در اين هنگام يك حوري ظاهر ميشود و شروع به
آب پاشيدن به سوي خسرو ميكند. خسرو هم خوشحال از اين اتفاق شروع به اين كار
ميكند. اين قصه(هر چند غير قابل باور) در دل مردم اين منطقه باقي ميماند. كم
كم پس از سالها هر سال در اين منطقه جشني بر پا شد به نام جشن «آب پاشانك» . به
قول عدهاي گذشته اين جشن به اين قصه بر ميگردد.
هم اكنون در اين روز همه مردم از همه منطقه فراهان و شهرهاي اطراف مانند آشتيان
_ تفرش _ اراك _ با آوردن همه امكانات استراحتي در زير سايه درختان و در كنار
قناتي كه در حياط امام زاده جريان دارد به استراحت مي پردازند و در امام زاده
نيز به دعا و نيايش براي سالم بودن محصولات كشاورزي امسال خود دعا مي كنند... .
جاذبه اصلي و مهم مراسم اين روز در محوطه بيرون است كه فروشندگان بسياري از همه
شهرهاي ايران مانند همدان _ ملاير _قم _ تهران _ كرمان _ بندرعباس _ كرج _
كاشان _ اصفهان _ نطنز و... با آوردن كليه اجناس مورد نياز زندگي مردم مانند
انواع ظروف مصرفي _ كيف و كفش _ انواع مواد خوراكي و سوغات _ عطاري و گياهان
دارويي _ انواع پوشاك _ اشياء تزئيني _ پارچه و سفره _ گل و گياه _ ابزار
كشاورزي مانند داس و چاقو (كه از قديم مهم ترين
موقعيت فروش براي آهنگران تفرشي محسوب مي شد) و بسياري اجناس ديگر... به صورت
بازارچه بساط پهن كرده و به عرضه محصولات خود مي پردازند. البته اخيراً بسيار مدرن تر شده و براي اولين بار فروش
سي دي نيز به فهرست اجناس مورد نياز كشاورزان اضافه شده بود!
گفتني است براي فروشندگان فروش يك روزه اين بازار مبلغ قابل توجهي است. مراسم
تعزيه خواني نيز هر ساله توسط گروه تعزيه خوان هاي تفرشي در اين روز در محوطه
باز به اجرا درمي آيد. حتي معركه گيري پهلوانان و فروش روغن مار هم در حاشيه
بازارچه ديده مي شود.
بالا ^
مراسم سال نو
در مورد مراسم سال نو در ايران بسيار ميتوان گفت. ولي ما در اين قسمت تلاش
داريم بيشتر به وجوه تمايز و همچنين پرقدمت اين مراسم كه در فرمهين وجود داشته
و يا دارد بپردازيم. اولين رسمي كه در همه جاي ايران براي استقبال از عيد نوروز
و سال نو وجود دارد، همان مراسم شب چهار شنبه آخر سال و يا چهارشنبه سوري است
كه تار و پود آن با آتش گره خورده است. در فرمهين نيز آتش بازي در اين شب رايج
بوده و هست. در اين شب مردم آتش روشن ميكنند و از روي آن ميپرند و ميگويند:
سرخي تو از من، زردي من از تو . كه به راحتي پيداست كه اين مراسم ريشه در ايران
باستان و باورهاي زردشتيان آن زمان دارد كه به مرور زمان دستخوش تحولاتي نيز
شده است. در دهههاي اخير رفتارهاي جديدي در اين شب مشاهده ميشود. مثلاً ايجاد
صدا هاي مهيب به وسيله وسايل مختلف را ميتوان ذكر كرد. از آن جمله كه در قرن
اخير استفاده زيادي يافته است چيزي است كه در فرمهين به «تفنگك» معروف شده است.
اين وسيله بادست ساخته ميشود. به اين ترتيب كه در قسمت سر يك چوب كلفت كه شبيه
دسته كلنگ است يك استوانه باريك از جنس فلز فرو ميكنند و در داخل استوانه
باروت ميريزند. يك ميخ را نيز روي باروت در استوانه فروميكنند. حال تفنگك
آماده استفاده است و با كوبيدن قسمتي كه ميخ را فروكردهاند به يك جاي سخت،
صداي بلندي را خواهيم شنيد. از مراسم سنتي چهار شنبه سوري در فرمهين كه در قديم
رايج بوده است، پرتاب كردن يك كوزه از پشت بام است. اكثراً در كوزه آب كثيف و
خاكروبه ميريختند. اين رفتار نشانه اين بوده است كه در پايان سال همه بديها و
زشتيها را از خانه بيرون ميريخته اند تا خود را براي يك سال توأم با
خوشيها
آماده كنند.
در شب عيد عدهاي هم به پشت بام ميدفتند و مشعل هايي كه به آنها
گرز ميگويند را بر ميافروختند.در
روز عيد همه به ديدار يكديگر ميروند تا سال جديد را تبريك بگويند. در گذشته
اين سنت وسيعتر اجرا ميشد. به اين معنا كه تقريباً هر شخص به اكثر اهالي سر
ميزد. در روز عيد ابتدا به خانه افراد مسن و بزرگ فاميل سرزده ميشود. در
هنگام عيد معمولاً كوچكترها زودتر از پدر و مادر به عيدديدني ميروند. به
بچهها عيدي داده ميشود. در گذشته اين عيدي بيشتر تخم مرغ رنگ شده بود ولي در
حال حاضر پول عيدي محسوب ميشود. عيد ديدنيها غالباُ در روز نخست و مخصوصاً
صبح انجام ميشد.
در روز سيزدهم فروردين هم مراسم سيزده به در انجام ميشود. در گذشته مردان در
روز سيزدهم به ذلف آباد و باغهاي اطراف آن ميرفتند و در آنجا به اصطلاح سيزده
را به در ميكردند. به دليل رعايت امانت ناچار به اين هستيم كه بگوييم عدهاي
لاابالي
در قرن اخير و درزمان حكومتهاي شاهنشاهي در اين روز بساط قمار نيز پهن كرده و
به اين عمل شنيع مشغول ميشدهاند. زنها نيز در روز سيزده به در _كه اهالي
بيشتر به گفتن همان سيزده قناعت ميكنند_ دسته جمعي به باغهاي فرمهين
ميرفتند. خوردن يونجه تازه سبز كرده به همراه سكنجبين در اين روز مرسوم است و
حال و هواي خود را دارد. گفتني است كه سيزده به در در سالهاي اخير به صورت
خانوادگي انجام ميشود.
بالا ^
شب چله
شب چله يا همان شب يلدا در فرمهين نيز مانند ساير مناطق كشور زنده داشته
ميشود. در اين شب هر خانواده به خانه كسي كه بيشتر مهمان نواز است و هميشه
خانهاش محل شب نشيني است كه او بيشتر بزرگتر يك خانواده نيز هست ميرود. در
اين شب بيشتر اعضاي يك خانواده دور هم هستند. خوراكيهاي مختلفي در اين شب تناول ميشود. كمشمش، نخودچي، گندمشاهدانه، غورهغوره(غوره ترش شده)، كالك ترش
(خربزه كال ترش شده)، هلو ترش و بسياري تنقلات ديگر در اين شب خورده ميشود.
بالا ^
ناقالّي
اين يكي از مراسم خاص و از بين رفته در فرمهين است كه تا دو سه دهه پيش مرسوم
بوده است ولي ديگر اثري از آن نيست. در اين مراسم كه در چهلمين روز زمستان يعني
دهم بهمن انجام ميشده است، چند نفر از اهالي كه فقير محسوب ميشدند به اجراي
مراسمي به اين شرح دست ميزده اند: يك نفر كه بازيگر اصلي بوده است نقش ناقالّي
يا كوسه را اجرا مينموده است. يك نفر هم نقش زن ناقالي را بازي ميكرده است.
نفر سومي هم توبره كش (به زبان اهالي تُربه كِش) ناميده ميشده است كه مسؤوليت
او حمل هدايا بوده است. ناقالي يك لياس از پشم گوسفند به نام كليجه را برعكس به
تن ميكرده است. او يك رشته زنگوله را به دور كمر خود ميبسته ويك شلوار فراخ
هم ميپوشيده است و همچنين كلاه بلندي به صورت نقاب به صورت ميكشيده يا كلاه
نمدي بر سر ميگذاشته يك چوب دستي بلند هم به دست ميگرفته است و آن را به زمين
ميكوبيده و ميرقصيده است. زن كوسه كه يك مرد بوده كه لباس زن ميپوشيده است و
اوهم رقص خاصي ميكرده است. اين گروه به صورت خنده داري در روستا حركت ميكرده
و وارد خانه افرادي كه دستشان به دهانشان ميرسيده است ميشدهاند و در آنجا
شروع به رقص كرده و ناقالي ميگفته است: « ناقالي گُنده گُنده / چِل رفته پنجا
مانده / ميش سيفيد جا مانده / بزت بزغاله بِزّا / ميشت برّه بِزّا ... ». سپس
كوسه يا همان ناقالي غش ميكرده است و زن او روي او ميافتاده و شروع به گريه و
زاري ميكرده است و ميگفته است: « شوئَرك ديروزٌم / حالا كه مُردي به گوزُم».
پس از اين همه ميخنديدند و صاحب خانه چيزي به توبره كش ميداده است. آن چيز
ممكن بود كمي كشمش ،گندم و خوردنيهاي ديگر باشد تا معاش چند روزه خانواده فقير
كوسه و همراهانش تأمين شود. اين مراسم ممكن بود از صبح تا عصر به طول بينجامد.
بالا ^
|